یاورهمیشه مؤمن
|
سلامی گرم خدمت همه ی دوستای گلم درسال جدید یعنی سال1390 وبلاگ بنده به روز نشد جاداره از همتون عذرخواهی کنم که منتظرتون گذاشتم علتش هم این بودکه وبلاگ قبلی که متعلق به بلاگفا بود درسال جدید خیلی اذیتم کرد طوری که بارها و بارها من تمام وبلاگ رو از سر طراحی و درست کردم!!! بنابراین به دنبال یک جای دیگه برای ایجاد وبلاگ میگشتم محیط جدیدی که الان تماشا میکنید متعلق به loxblog هست و ازین به بعد آدرس وبلاگ بنده هم www.mahlasadat.loxblog.com میباشد.البته دوستان قدیمی ضرورتی نداره که دوباره منو لینک کنن چون خودبه خود ازطریق همون وبلاگ قدیم وارد وبلاگ جدید میشن ولی اگر تمایل داشته باشن که دوباره لینک کنن با آغوش باز میپذیرم بازم ببخشید که منتظرتون گذاشتم دوستتون دارم درپناه حق یاعلی
بی وفا !!! این روزها نه مجالی برای دلتنگی دارم ونه حوصله ات را !!!... ولی با این همه گاه گاهی دلم هوای * تو* را می کند
میخواهم دلم را پیوند بزنم
راستی دل پیوندی قبول میکنی؟ دلم را یکبار گره زدی ولی به اشتباه خودم؛ گره ای زمینی! خوب به یاد دارم که اصرار داشتم گره ای بین من و زمین بزنی! و زدی... ولی باز اشتباهی بزرگتر کردم و گره را به اصرار کور کردم! حال تو گره کور شده را به اصرار میخواهی باز کنی! چه جاذبه ای دارد زمین!!! آنچنان گره کور شده ؛ که برای باز شدنش باید دلم را بشکنی! بهای سنگینی ست... ولی باشد به شرطی میپذیرم!... گره ای بس کورتر و کورتر از گره اول بزنی!!! این بار نه به زمین بلکه بر فراز آسمان بی کرانت... حال بگو دل شکسته خریداری؟ دلنوشته ای از مهلا سادات
گذشت و به خاطره ها پیوست هرچی بود خوب یا بد تموم شد برای من که سال 89 با همه ی فرازو نشیب هاش سال خیلی خوبی بود واقعا سال به یادموندنی بود بزرگترین و بارزترین خصوصیت سال 89 رو در 2چیز میبینم 2 آرزوی دیرینه ای که بهش رسیدم اول: به صورت حیرت انگیزی طلبیده شدم برای سفرکربلا هنوزم نمیدونم چی شد که رفتم ولی بهترین سفر زندگیم بود دوم: عشقی رو که آرزوش رو داشتم بدست آوردم گرچه این عشق خیلی زخم ها رودلم گذاشت ولی هنوزهم عاشقم و دوست دارم عاشق بمونم چون این عشق منو به خیلی جاها رسوند حتی سفر کربلا هم از برکات این عشق بود خدایا شکرت خیلی دوست داااااااااارم خداااااااااااا خیـــــــــــــــــلی ممنونم که فرصت زندگی کردن درسال 89 رو به من هدیه دادی متــــــــــشـــــــــــــــکرم میگن اول سال همه میخندن؛ همه خوشحالن مهم اینه که آخر سال هم خندون و شادباشی خدایا برای تک تک مؤمنینت آرزو میکنم سال جدید رو شاد آغاز کنن و شادهم به اتمام برسونن خدایا دل شیعیانت رو شاد کن و با فرج آقا امام زمان(عج) در سال1390 هرروز را عیدکن ودنیا رو گلستان کن آمین سلام سال جدید سلام
دیگه چیزی نمونده آخرین ساعات و دقایق سال 89 هم داره به سرعت سپری میشه بیقراری رو میشه توچشمای همه خوند بچه ها که هرلحظه بی تاب تر میشن چه شورو اشتیاقی دارن واسه عیدی گرفتن همه به تکاپو افتادن آخه 1روز بیشتر نمونده به تازه شدن به فرصتی دوباره به فصل آغاز به بهار منم مثل همه ذوق داشتم؛پر از اشتیاق بودم ساکم و بسته بودم و تا آخرین لحظه امیدوار بودم میخواستم متقاوت آغازکنم دلم هوای کربلا داشت زمزمه هام شده بود: جاده و اسب محیاست بیا تابرویم... کربلا منتظر ماست بیا تابرویم... ولی... نمیدونم همه میگن حکمتی داشته... ولی من فکر میکنم موضوع لیاقت بوده! من لایق نبودم... ساعت 10 صبح امروز خیلی سخت گذشت یه بغضی تو گلوم حلقه زده داره خفم میکنه کاروان رفت؛ رفت و منو تنهاگذاشت به سوی نور رفت و منو با خودش نبرد خدایا ؛ بارالهی شهدا یعنی واقعا لایق نبودم؟! یا سیدالشهدا یعنی واقعا من لیاقت نداشتم؟! نه حتما حکمتی داشته... آخه من به خدا توکل کرده بودم خداهم قربونش برم هیچ کارش بی حکمت نیست آخ که این بغض داره خفم میکنه... باشه؛ باشه شهدا حالا که نتونستم بیام زیارت به هردلیلی حکمتی داشته یا من لیاقتش و نداشتم دوست دارم بطلبید آخرین روز سال و باشما باشم بهشت زهرا کنار مزار شهدای گمنام دوست دارم آخرین روز سال 1389 یعنی29 اسفند 1389 کنار گلزار شهدای گمنام زمزمه کنم:
دوست دارم بنویسم
از تو از خودم از ناگفته های دلم دوست دارم بگویم حتی اگر نشنوی؛نبینی؛نخوانی... دوست دارم باورنکنم آنچه که با من بادلم باعشقم کردی! بااینکه با بیرحمی شکستی قلبی راکه میتپید برایت اما هنوز هم دوست دارم دوستت بدارم وفریاد بزنم که عاشقت هستم هنوزهم دوست دارم به رخ عالمیان بکشم عشقی راکه ازتو دردلم مانده زیرا تنها یادگاری که ازتو دارم همین است و بس...
خدایا...
من در كلبه حقیرانه خود كسی را دارم،
كه تو در عرش كبریایی خود نداری! من چون تویی را دارم، وتو چون خودی نداری.
*یاحق*
خداجون سلام
یک سلام از ته دل به بهترین خدای دنیا ؛ به پرستیدنی ترین معبود عالم. یک سلام از سر دلتنگی؛از روی ناله و عجز و التماس ...
خدایا...
اومدم در خونه ات خواستم در بزنم در روُ بروی خودم باز دیدم! انگار که کسی منتظرآمدنم بوده! تا خواستم لب باز کنم و سلام کنم ؛ صدایی گرم و مهربان و آشنایی را شنیدم که زودتر سلام کرد. دیگه یقین پیدا کردم که کسی منتظر آمدنم بوده! قبل از آمدن پریشانی همه ی وجودم رو گرفته بود؛پر از تشویش و اضطراب بودم ولی حالا آرامشی رو دروجود خودم حس میکنم که هیچگاه نداشتم! یقینا صاحب خانه خوب و نیکو ازم پذیرایی کرده که چنین آرامشی بهم دست داده! و حالا...
مشتاقانه به انتظار نشسته تا من لب باز کنم و بگویم که چه چیزی من رو تا در خانه اش کشانده. من مشتاق تر برای در د دل کردن. با اینکه مطمئنم خودش میدونه چرا اومدم ولی دوست داره از زبون خودم بشنوه!!! باشه خدای من؛چشم بهترین همدم و مونس من خودم میگم چرا اومدم در خونه ات...
اومدم واسه شکایت! راستش اولش میخواستم شاکی باشم از دیگران؛ از دوست و آشنا و غریبه... ولی وقتی خوب فکر کردم دیدم که نه! قبل از هرچیز باید از خودم شاکی باشم! از خودم شکایت کنم! جالب نه؟
شاکی خودم! متهمم خودم! هرچی فکر کردم قاضی عادل تر و بهتر از تو خدای مهربان نیافتم. ولی خدا جون میخوام اولین شاکی و متهمی باشم که اعلام میکنم دوست دارم چه حکمی برام صادر کنی!!! چقدر هم که پرروام مگه نه؟!
ای بهترین خدا...
من از خودم شاکیم بابت توقعات زیادی که از دیگران دارم! یاریم کن پایین بیارم این سطح توقعاتم رو. خدای من؛ من از دیگران توقع دارم به من محبت کنن چون خودم محبت کردن رو دوست دارم! چون عاشق عشق ورزیدنم! ولی دوست دارم دیگران قدر محبت کردن منو بدونن و در مقابلش بهم محبت کنن! دوستم داشته باشن! حالا نه به اندازه خودم ولی نیمی از اون رو جبران کنن!
خدایا این توقع زیادی که از دیگران دارم؛ به من کمک کن تا بدون داشتن هیچ توقعی محبت کنم؛ برای آرامش خودم محبت کنم؛ عاشق عشق ورزیدن باشم حتی اگر بارها بشکنم! آخه میدونی خدا از نظر من عشق ورزیدن با قلبی پاره پاره خیلی خیـــــــــلی قشنگتر!...
خدا ی من؛ یاریم کن تا درمورد دیگران زود قضاوت نکنم. کمکم کن تا در مقابل بی مهری دیگران و سختی ها صبور باشم. کمک کن تا همیشه لبخند بر چهره و لبانم نقش داشته باشه حتی در بدترین شرایط. به من آرامشی عطا کن تا بتونم در هرشرایطی و قبل از انجام هرکاری و زدن هر حرفی خوب فکر کنم!
حتی در مقابل خشم و غضب دیگران و حتی در اوج عصبانیت بتونم آرامش خودم رو حفظ کنم. و کمکم کن...
اصلا خدایا؛ خداجون من؛ چرا اینهمه تفره میرم! یک کلام میگم : کمکم کن تا بهترین باشم چه برای خودم و چه برای دیگران. پروردگارا لحظه ای منو به حال خودم تنها نگذار که من بدون تو هیچم هیـــــــــچ...
بارالهی ...
یک دنیا تشکر که صبورانه و عاشقانه پذیرای این مهمان و بنده ی خطاکار شدی. یقین دارم که از همین الان دل هر جفتمون برای یک مهمونی دیگه تنگ میشه؛ ولی شک ندارم که دفعات بعدی نه برای شکایت! بلکه برای سپاسگذاری از تو خدای مهربان و رفع دلتنگی به در خانه ی همیشه بازت خواهم آمد و تو خدای مهربان صبورانه و عاشقانه مثل همیشه پذیرای من خواهی شد بدون آنکه حتی کلامی از نمک نشناسی های من شکایت کنی.انشاالله... دوستت دارم ای بهترین خدای دنیا...
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود. گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟ گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید. گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی. گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم. گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
یک شبی مجنون نمازش را شکست |
About
پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست چراغ ساحل آسودگی ها درافق پیداست دراین ساحل که من افتاده ام خاموش غمم دریااا دلم تنهاااست Archivesارديبهشت 1390فروردين 1390 اسفند 1389 آذر 1389 آبان 1389 AuthorsمهلاLinks
کیت اگزوز
LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی کاربران آنلاين:
بازدیدها :
Alternative content 
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبادل
لینک هوشمند
ورود
اعضا:
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: